درخت با ارزش هایی در طبق اخلاص

خدای متعال وقتی زمین را گسترانید، دانه را شکافت و گیاهان را سبز کرد و گیاهان اولین موجودات زنده و حیات بخش در کره زمین هستند و ارزش های متفاوتی دارند که در طول یکی دو قرن اخیر  به تاراج رفته و با تعرفه و تقویمی نا عادلانه چوب حراج خورده است.

ارزش وقتی بازاری محسوب می شوند که با سطح و حجمی قابل عرضه باشد  با سنگی محک شود و وقتی غیر بازاری است که برای محک زدن سنگ قابل تعریفی نداشته باشد،درخت دو  ارزش غیر بازاری  خود را بی منت در طبق ترازوی اخلاص قرار داد

کفه، طبق ، سینی ، مجمع کلماتی مترادفند، هر ترازو دو کفه دارد، در یک کفه سنگ  و درکفه دیگر بار می گذارند و شاهین ترازو شاخص توزین است و بار بر حسب تعرفه نوع و جنس تقویم می شود.

درخت افاده ای ندارد، داشته هایش طبیعی و عین واقعیت های محض عیان  و غیر قابل انکار است !

با ضرب المثل افاده ها طبق طبق  سگ ها به دورش وق و وق آشنا هستید !

درخت همیشه وجودش  پناه است !

اما کفه ها در ترازوی وجدان آدمی  معیار  و با شاهین شاخص خوبی یا بدی را می سنجد ، ولی ترازوی طبیعت هر چه در کفه گذاشته موهبت  و نعمت ارزانی شده است و کسی را یارای توزین این نعمات نیست، چون هیچ ماده ای را بعنوان  سنگ توزین نمی توان یافت و ارزش های درخت را با آن وزن نمود.

تعرفه و تقویم ارزش های غیر بازاری درخت از بنیان اشتباه است و نمی توان با هیچ نسبت کم  یا زیادی با یک نرخ پیشنهاد شده ای  توافق کرد و صحه گذاشت.

یکی از سر بی خردی پدرش را کول گرفت و رفت بازار ؛ گفت پدرم را می فروشم، اصحاب کبار گقتند، ای بی خرد  این چه کاریست که می کنی !  در پاسخ گفت قیمتی می گذارم که کسی را توان خریدش نباشد.

بحث این نیست که گوهر و دُرّ   و... کم یاب و یا نایاب است، بحث این است که قیمت گذاشتن بر وصفی غیر قابل توصیف با معادل سازی چرا ؟