جبران خسارت جنگل در هالة ابهام
منابع طبیعی کشورتحت اجرای طرح های عمومی عمرانی روند تخریب تشدید یافته ای را در طول دو دهه گذشته مخصوصا در سد سازی تجربه کرده است و به هر ترتیب تیغ تیز دولبه ای ، اموال عمومی ملی شده را به تاراج می بَرَد و به تعبیری دیگر حتی چاقو دسته اش را می بُرّد.
بهره برداری از منابع نفتی و دیگر کانی های معدنی و در آمد حاصل از منابع غیر قابل تجدید ، نه تنها موجب احیای منابع طبیعی تجدید پذیر نمی شود ، بلکه چونان تیغی بران پیکر این منابع را شقه شقه می کند و غافل از اصالت خود می شود و نمی داند اگر از هر طرفی بی مهابا کشیده شود می بُرّد !
از میان خسارت های دارده ناشی از اجرای طرح های عمومی و عمرانی، جبران خسارت جنگل ها در هاله از ابهام قرار دارد و در حالیکه احیا و باز سازی در هر هکتار اراضی ملی بر حسب تفاوت های مکانی « اقلیم و نواحی رویشی » با 1000 تا 2500 اصله نهال انجام می شود با هزینه ای نه چندان متفاوت کمتر از 5 میلیون ریال در حدود کمتر از 10 درصد حجم اعتبارات است ، اما هزینه حصارکشی و مراقبت در طول حدود 5 تا 10 سال ، قیمت تمام شده نهال را تا حد 5 تا 10 برابر هزینه اولیه منتهی می کند.
قانونگذار به موجب ماده 12 قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی از منظر بهره وری بتفصیل به چگونگی جبران خسارات وارده به جنگل ها پرداخته و مقرر کرده است دولت خسارات وارده را در محاسبات اقتصادی و برآورد هزینه های امکان سنجی اجراء طرح منظور و پس از درج در بودجه های سنواتی، در قالب موافقت نامه های مبادله شده برای حفاظت احیا و باز سازی عرصه ها اختصاص دهد.
پیشنهاد آیین نامه با جدول محاسبه آن برآورد و جبران خسارت را در حاله ای از ابهام قرار داده است و در مباحثات فنی گروه کاری به دادن ضریب خام توجه شد و پیشنهاد اکتفا به محاسبه بعضی کارکرد های غیر بازاری، اما تا حدودی قابل اندازه گیری که در برگیرنده بسیاری از ارزش های غیر بازاری باشد پذیرفته نشد و بدین ترتیب جنگل های با موجودی حجم سرپای کم ، اما با ارزش مخصوصا در خارج از شمال کشور در محاسبه حجمی با مشکلات برآورد حجمی مواجهند.
محاسبه حجم سر پا را باید برای شمال کشور بکار گرفت و برای جنگل های خارج از شمال از محاسبه حجم بیوماس که با توان تجدید پذیری و ظرفیت منابع ارتباط دارد و یا حد ترسیب کربن که کارکرد عملیاتی شده جنگل است استفاده کرد.